شايانشايان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

خانواده سه نفره ما

سال 90

عزیز دلم شایانم سلام امروز 6 روز مونده که سال جدید بیاد و تو هم بشی سه ماهه عزیزم سال90 برای ما پره از خاطراتی که بیشترش مربوط به تو می شه و داره با همه سختی ها و خوشیها و استرس هاش تموم می شه. از اوایل سال که متوجه شدم تو رو توی دلم دارم و خدا تو رو برای ما فرستاده که اون لحظه رو هیچ وقت یادم نمی ره وقتی اولین بار تو رو توی مانیتور دکتر دیدم که اندازه یه لوبیا بودی و چقدر هیجان داشتم صدای قلبت که حس بودنت رو با تمام وجود به من می داد وقتی که فهمیدم گل پسری و قیافه بابا امید که پشت درمنتظر بود و از دور اشاره می کرد که چیه؟ اولین باری که دست قشنگتو توی مانیتور دیدم که بر خلاف الان که همش مشت می کنی بازه باز بود شبه قبل از عمل...
24 اسفند 1390

بدون عنوان

سلام به همه دوستان امروز 6روز از دو ماهگی شایان جونم و زدن واکسن دو ماهگیش می گذره وای که چه واکسنی وقتی از اونجا اومدیم تقریبا 3 ساعت بعد شایان گلی با گریه شدید از خواب بیدار شد و هر کار کردیم ساکت نمی شد حتی می می هم ساکتش نمی کرد الهی قربونش برم یه قلپ می خورد یه هق گریه می کرد بالاخره بعد از کلی تلاش و خوردن استامینوفن روی دوش بابایی که خیلی دوست داره خوابش برد. تا یکی دو روزم پای خوشگلتو تکون نمی دادی الانم هنوز به اندازه یه سکه قرمز و سفته فکر کنم به خاطر زدنش باشه .درست نمی دونم ولی دیگه نمی برمت اونجا عزیزم دیگه مامانی داری کم کم بزرگ می شی و وقتی بات بازی می کنم حسابی می خندی .قربونه خنده های قشنگت برم عزیز دلم .خدا همه نی نی ...
5 اسفند 1390
1